کد مطلب:317007 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:369

ادب حضرت عباس در دوران کودکی
یكی از فضایل والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب است. ادب در برابر بزرگان و مقدسات و در همه موارد زندگی، زینت اخلاق بوده و از عوامل و اركان مهم شخصیت معنوی انسان به حساب می آید.

حضرت علی علیه السلام ضمن سفارش به فرزندش امام حسن علیه السلام در فراگیری و آموختن ادب می فرمایند: «پسرم! ادب، مایه بارور شدن عقل و بیداری قلب و سرلوحه ی فضل و شرف و بزرگواری است». و نیز می فرمایند «كسی كه بی ادبی، او را عقب انداخت، عظمت و كسرت فامیل، او را به جلو نخواهد انداخت». و باز فرمود: «لا میراث كالادب» «هیچ ارثی ارزشمندتر از تربیت نیست». بر همین اساس حضرت علی علیه السلام فرزندانش را به خوبی تربیت كرد و آنها از با ادب ترین افراد جامعه ی خود بودند. حضرت عباس علیه السلام نیز از همین مكتب درخشان، درس ادب آموخته بود؛ به گونه ای كه یكی از ویژگی های درخشان حضرت عباس علیه السلام در همه دوران زندگیش از كودكی تا آخر عمر و حتی در لحظه به شهادت رسیدن، ادب وی بوده است.

در كتاب مستطرف الاحادیث آمده است: روزی امام حسین علیه السلام در مسجد آب خواستند. حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام كه در آن



[ صفحه 34]



هنگام كودك بود بی آن كه به كسی بگوید با شتاب از مسجد بیرون آمد. پس از چند لحظه دیدند، حضرت عباس علیه السلام این كودك زیباروی، ظرفی پر از آب كرده و با احترام خاصی ظرف آب را به برادرش امام حسین علیه السلام تقدیم می كند.

روز دیگر، خوشه ی انگوری را به او دادند. او با این كه كودك بود، با شتاب از خانه بیرون آمد، پرسیدند: كجا می روی؟ فرمود: «می خواهم این انگور را برای مولایم حسین علیه السلام ببرم».

حضرت علی علیه السلام در همان خردسالی حضرت عباس علیه السلام توجه خاصی به ادب وی داشت و او را با تلاش ها و كارهای مهم و سخت مانند كشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی و شمشیرزنی و سایر فضائل اخلاقی، تعلیم و عادت داده بود.

حضرت عباس علیه السلام گاهی در كنار پدر مشغول كشاورزی و باغداری در نخلستان ها بود و زمانی هم احادیث و برنامه های مهم اسلام را در مسجد به دیگران می آموخت و به تهیدستان و بینوایان كمك می كرد. او به برادران و خواهرانش احترام شایان می نمود و دوش به دوش آن ها در بالا بردن سطح فرهنگ مردم می كوشید. و در یك كلام، بازوی پر توان پدر و چشم نافذ اسلام و مطیع برادرانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بود. حضرت عباس علیه السلام سخن علی علیه السلام را در زبان، سیمای حسن علیه السلام را در چهره، و خون حسین علیه السلام را در رگها داشت. در روایت آمده است كه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بدون اجازه در كنار امام حسین علیه السلام نمی نشست، و اگر پس از اجازه می نشست، مانند



[ صفحه 35]



عبد خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. و باز روایت شده است حضرت عباس علیه السلام در طول 34 سال عمر شریفش، هرگز به برادرش امام حسین علیه السلام برادر خطاب نكرد، بلكه با تعبیراتی مانند سیدی، مولای، یابن رسول الله، آقای من، سرور من، ای پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا می زد، جز در آخرین ساعت عمر، در آستانه ی شهادت، كه صدا زد: «برادر، برادرت را دریاب!». این تعبیر نیز یك نوع ادب بود، زیرا بیانگر آن بود كه برادرت رسم برادری را به بهترین وجه ادا كرد، اكنون تو نیز ای برادر، با مهر برادری به من بنگر! [1] .

آنچه كه بطور خلاصه می توان گفت این است كه قمر بنی هاشم علیه السلام در صلابت ایمان و فضل و علم و ادب و اخلاق، بعد از دو برادر بزرگش یعنی حسن و حسین علیهم السلام اول شخص بود. و پس از معصومین علیهم السلام در جمیع صفات كمالیه كسی با او همتراز نبوده است. ما در آینده با تفصیل بیشتر این بحث را مطرح خواهیم كرد.


[1] منبع پيشين، ج 2 ص 311 ص 313.